داد و ستد یکى از کارهایى است که از دوران بسیار دور، بین مردم رواج و رونق داشته و امروز عده زیادى به شغل تجارت و معامله مشغولند در اسلام براى این که انسان به معاملات حرام آلوده نشود لازم است احکام معاملات بمقدارى که مورد نیاز است بداند زیرا اگر انسان نداند معامله اى که انجام داده صحیح است یا باطل ، نمى تواند در مالى که گرفته تصرف نماید ولى اگر در موقع معامله احکام را مى دانسته ولى پس از معامله در صحت آن شک کند معامله صحیح و تصرف در آن بلا اشکال است .
دفاع حق همه مسلمانان در همه زبانها و مکانهاست و در هر منطقه اى که دشمن بخواهد به کشورهاى اسلامى و حریم اسلام تجاوز نماید بر هر زن و مرد لازم است که به مبارزه برخاسته و از دادن جان و مال ، دریغ نورزند.
بدیهى است که فرق نمى کند که دفاع از اسلام و مرزهاى اسلامى باشد و یا دفاع از حقوق شخصى افراد.
همانطور که باید به تجاوزگران مرزهاى اسلامى حمله کرد به کسانى هم که دزد مال و ناموس انسانند باید حمله نمود و جلو آنها را باید گرفت و هر چند که پیامدش مرگ مهاجم باشد.
و همانطور کسى که به خانه مردم نگاه مى کند و ناموس مردم را مورد تجاوز خود قرار مى دهد و حریم آنها را مى شکند باید از او جلوگیرى کرد، بخاطر توجه به مساءله دفاع است که اسلام خدمت نظام وظیفه و آموزش دوره نظامى و آگاهى به رمز و راز و فنون آن را بر همه کسانى که توان دارند لازم مى شمرد. حتى امام خمینى رحمة الله علیه براى رفتن به خدمت نظام اجازه پدر و مادر را لازم نمى داند.
با اینکه اسلام پذیرش و گرایش به سوى آئین توحید را یک پاسخگویى به نداى درون و فطرت دانسته و رسول خدا فرموده هر نوزادى که قدم به جهان مى گذارد با فطرت توحید و یکتا پرستى متولد مى شود و قرآن در این راستا مى فرماید: فاقم وجهک للذین حنیفا فطرت الله التى فطرالناس علیها .(چهره خود را متوجه آئین پاکى کن که فطرت همه انسان ها بر اساس آن بنیان گذارى شده است ).
و پیامبر اسلام باز فرمود: کل مولود یولد على الفطرة (هر نوزادى بر اساس فطرت اسلام به دنیا آمده ).
با همه این وجود، اسلام همه را در پذیرش دین آزاد گذاشته و هیچکس را ناگزیر به پذیرش آن نساخته است ولى به هیچ کس اجازه نداده که جلو گسترش و پیشرفت اسلام را به شکلى بگیرد.
اسلام با کسانى که در اندیشه توطئه و خیانت و تشکیل پیمانهاى نظامى و اقتصادى وسیاسى علیه اسلام اند برخورد مى کند و با آنها وارد جنگ مى شود تا توطئه ها را خنثى سازد از این رو، کلیه جنگهائى که اسلام چه بصورت غزوات که خود پیامبر در آن شرکت داشته و چه سرایا و جنگهاى کوچک منطقه اى که پیامبر حضور نداشته همگى جنبه تدافعى داشته نه تهاجمى یعنى اسلامى خواسته که جلو شیطنتها و توطئه ها را بگیرد نه آنکه با کشورى وارد جنگ شود تا آنها را ناگزیر به پذیرش اسلام سازد از این رو مى بینم که جنگهاى اسلام و حمله به ایران صرفا براى جلوگیرى از به هم پیوستگى سپاه ایران و روم بوده که مى خواسته اند با پیمان خود، اسلام را محاصره کنند و آن را نابود سازند و از طرفى قوانینى را در ایران آن روز، به نفع توده مرفه خوشگذران بوده و طبقه هاى دیگر از مزایاى انسانى محروم بوده اند.مانند آنکه تحصیل و استخدام دولتى ، مربوط به شاهزادگان و موبدزادگان بود و فرزندان کشاورزان و کارگران این حق را نداشته اند ولى پس از تسلط حکومت اسلامى بر ایران ، تمام این امتیازات لغو گردید.
امر به معروف و نهى از منکر داراى مراحلى است که اگر مقصود و هدف انسان در مرحله اول تاءمین شود دیگر نوبت به مرحله بعد نمى رسد. این مراحل عبارتند از:
1 - گنهکار با بى توجهى و بى اعتنائى دیگران نسبت به او آگاه شود و کار خود را ترک کند.
2 - با نصیحت و پند و اندرز دست از کار زشت خود بردارد.
3 - با او برخورد قانونى شود و بر اساس مقررات شرعى و اجتماعى مجازات گردد و این مجازات باید توسط محاکم قضایى انجام بگیرد نه آنکه هر کس خودش اقدام کند.
کسى که مى خواهد امر به معروف و نهى از منکر کند باید دلسوزانه عمل نماید و مراقب باشد که در حضور دیگران گنهکار را سرزنش نکند، قصد و هدف خود را براى رضایت خداوند صالح گرداند و کار را براى خدا انجام دهد نه آنکه از روى انتقام یا ناراحتى نارضایتى از مجرم باشد، چه بسا گنهکار که خطائى از او سرزده داراى کارهاى خوبى است که مورد محبت و لطف خداست و تنها این کار او سبب نارضایتى و خشم خداوند مى باشد.
البته باید توجه داشت که این کار واجب داراى شرائطى است که باید به آنها توجه کرد.اینها عبارتند از:
1 - شخص باید معروف و منکر را بخوبى بشناسد تا بتواند درباره او دستورى صادر کند. در این صورت کارى که انسان نمى داند انجامش واجب و یاحرام است نمى تواند نسبت به آن امر و یا نهى کند.
2 - احتمال بدهد که نصیحت او اثر بخش است و اگر مطمئن باشد که اثرى ندارد واجب نیست .
3 - شخص گنهکار و قانون شکن اصرار به تکرار آن عمل داشته باشد و اگر کسى یقین کند که دیگر تکرار نخواهد کرد لازم نیست به او امر یا نهى کند.
4 - امر به معروف و نهى از منکر، سبب ضرر جانى یا آبروئى براى خود او و یا دیگرى نباشد