سرقفلى :


سرقفلى به پولى گفته مى شود که به شخص دیگرى بدهد تا خانه یا مغازه اى که در اجاره اوست به وى واگذار کند در اینصورت شخصى که مدت اجاره اش تمام شده حق ندارد از صاحب ملک پولى دریافت کند تا مغازه را تخلیه نماید.
مساءله : اگر محلى از شخصى اجاره کرده و حق واگذارى به غیر را نداشته باشد نمى تواند به دیگرى اجاره دهد و یا سرقفلى بگیرد.
مساءله : اگر محلى را از کسى اجاره کرده و حق داشته باشد که آن را به دیگرى اجاره دهد و مدتى که استفاده کرده ملک ترقى نموده مى تواند آن محل را به دیگرى به همان مبلغ اجاره دهد و سرقفلى را بگیرد.
مساءله : اگر شخصى ملکى را به کسى اجاره داد و سرقفلى هم نگرفته و با مستاءجر شرط کرده که حق واگذارى و یا گرفتن سرقفلى را ندارد مستاءجر نمى تواند سرقفلى بگیرد یا جاى خود را به شخص ثالثى اجاره دهد.

اجاره


ملکى که انسان در اختیار دارد مى تواند به دیگرى اجاره دهد مثلا بگوید ملک خود را به تو اجاره دادم و او بگوید قبول کردم در اجاره شرائطى است که باید به آنها توجه کرد.
1 - مال مورد اجاره باید معین باشد در این صورت اگر بگوید یکى از مغازه هاى خود را به تو اجاره دادم و معین نکند صحیح نیست .
2 - مستاءجر باید ملک مورد اجاره را ببیند یا بگونه اى خصوصیات آن را بیان کند که کاملا معلوم باشد.
3 - چیزى نباشد که با تصرف آن از بین برود پس اجاره میوه ونان یا خوراکیها صحیح نیست .
4 - در اجاره باید مدت اجاره ، معین باشد مثلا یکسال یا بیشتر.
5 - اگر مستاءجر ملکى را اجاره کند ولى از او استفاده ننماید باید مبلغ مورد اجاره را به مالک پرداخت نماید.
6 - اگر منزلى با پرداخت ودیعه اجاره کند نباید ودیعه با حساب درصد و از اجاره کم کند.مثلا خانه اى را اجاره کند ماهیانه به مبلغ صدهزار تومان و دو میلیون تومان پول به مالک بدهد قرار هر میلیون در ماه سى هزار تومان هر ماه هم پول بدهد.این عمل ربا است و حرام است .بلکه باید مبلغ دو میلیون تومان بابت قرض الحسنه بدهد و اجاره ماهى چهل هزار تومان حساب کند که به این اجاره مشروطه به قرض مى گویند

مواردى که مى توان معامله را به هم زد:

  1 - جایى که خریدار و فروشنده که با هم معامله کرده اند، از هم جدا نشده باشند (خیار مجلس )
2 - آن که هر یک از طرفین مغبون شده باشد (خیار غبن )
3 - طرفین قرار داد کنند که بکلى یا تا مدتى معین حق فسخ معامله را داشته باشند (خیار شرط).
4 - فروشنده یا خریدار مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد(خیار تدلیس )
5 - خریدار یا فروشنده شرط کنند که کارى انجام دهند ولى به آن شرط عمل نکنند (خیار تخلف شرط).
6 - در جنس و یا عوض آن عیبى باشد (خیار عیب )
7 - معلوم شود مقدارى از جنسى را که فروخته اند مال دیگرى است و طرف راضى نیست (خیار شرکت )
8 - فروشنده خصوصیاتى از جنس خود بگوید که مشترى ندیده و بعد معلوم شود چنین نبوده (خیار رؤ یت )
9- مشترى قیمت کالا را که نقد خریده تا سه روز ندهد و فروشنده هم جنس را تحویل ندهد و شرطى هم در این باره نکرده باشند(خیار تاءخیر)
10 - حیوانى را خریده باشد که خریدار تا سه روز مى تواند معامله را فسخ کند(خیار حیوان )
11 - فروشنده نتواند جنس را که فروخته تحویل دهد(خیار تعذر تسلیم

شرایط خریدار و فروشنده :


براى خریدار و فروشنده شش شرط است که باید رعایت شود
1 - هر دو بالغ باشند و قدرت تشخیص نفع و ضرر خود را بدهند.
2 - عاقل باشند.
3 - حاکم شرع آنها را از تصرف در اموال خودشان منع نکرده باشد.
4 - قصد خرید و فروش داشته باشند.
5 - کسى آنها را مجبور نکرده باشد
6 - چیزى را که مى خواهند بفروشند مالک آن باشند و یا حداقل اجاره فروش آن را داشته باشند.

معاملات به پنج دسته تقسیم مى شود:

  1 - معامله واجب :  و آن وقتى است که براى تحصیل مخارج زندگى هیچ راهى بجز معامله نداشته باشد در این صورت واجب است که شخص مخارج زندگى خود را از این راه به دست بیاورد.
2 - معامله حرام : و آن معاملاتى است که اسلام آنها را حرام دانسته است .مثل خرید و فروش ‍ چیزهاى نجس از قبیل مشروبات الکلى ، گوشت خوک و یا مردار و یا خون و مواد مخدر و غیره .
و یا خرید و فروش چیزهایى که از راه دزدى به دست آمده و یا چیزهائى که منافع حرام بدنبال دارد مثل ابزار قمار یا خرید و فروش کتابهائى که سبب گمراهى و انحراف مردم مى شود، بدیهى است همانطور که فروش بستنى فاسد و مسموم به مردم ، حرام است . فروش کتابها و فیلمها و نوارهاى مسموم و انحراف آمیز هم حرام است بلکه اینها از مواد غذایى مسموم ، بمراتب بدتر است ، زیرا مواد غذایى مسموم ، جسم را فاسد و خراب مى کند ولى کتابها و فیلمهاى مبتذل روح و روان انسانها را به انحراف مى کشاند و بدیهى است که انحرافات روحى و روانى به مراتب زیانبارتر از فساد جسمى است چون در مسمومیتهاى جسمى خداوند دستگاه گوارش ‍ را طورى آفریده که واکنش از خود نشان مى دهند و انسان با اسهال و یا استفراغ جسمى بهبودى چندان مشکل نیست ولى در بهبودى روانى و روحى بسیار مشکل وطاقت فرسا است .
3 - معاملات مستحب :  معاملاتى است که براى توسعه زندگى خانواده و سود رسانى به سایر مسلمانان انجام مى پذیرد مثل زراعت و کشاورزى که هم به خانواده کمک مى شود وهم به دیگران
4 - معاملات مکروه :  و آن معاملاتى است که بتدریج موجب قساوت قلب و سنگدلى مى گردد و یا تمایل برانگیز نیست و توده مردم آنها را نمى پسندد.مثل کفن فروشى و یا معامله با افراد پست و فرومایه .
5 - معاملات مباح : و آن معاملاتى است که از طرف شرع دستور خاصى نرسیده است مثل فروش دو جنس با هم و گرفتن زیادى مانند این که یک من برنج را به دو من گندم بفروشد.