در شهر ((واسط )) (بین کوفه و بصره ) چند نفر پارسا از بقالى نسیه برده بودند و مبلغى بدهکار او بودند. بقال پى در پى از آنها مى خواست که بدهکارى خود را بپردازند، و با آنها برخورد خشن مى کرد و با سخنان درشت ، حق خود را مطالبه مى نمود، آنها از خشونتهاى بقال ناراحت بودند، ولى بر اثر تهیدستى چاره اى جز صبر و تحمل نداشتند. در این میان ، صاحبدلى گفت : ((وعده دادن نفس به غذا آسانتر از وعده دادن پول به بقال است )) (یعنى به شکم خود در مورد غذا وعده امروز و فردا بده ، و خود را بدهکار بقال ننما، که وعده به شکم آسان است و وعده به بقال سخت مى باشد.)
ترک احسان خواجه اولیتر |
کاحتمال جفاى بوابان |
به تمناى گوشت ، مردن به |
که تقاضاى زشت قصابان (245) |