- دریا باش

مردى پیش بایزید بسطامى آمد و گفت: ((چرا هجرت نکنى و از شهرى به شهرى نروى تا خلق را فایده دهى و خود نیز پخته‏تر گردى که گفته‏اند:

بسیار سفر باید تا پخته شود خامى - - صوفى نشود صافى تا در نکشد جامى


بایزید گفت:
(( در این شهر که هستم، دوستى دارم که ملازمت او را بر خود واجب کرده‏ام . به وى مشغولم و از او به دیگرى نمى‏پردازم . )) آن مرد گفت: آب که در یک جا بماند و جارى نگردد، در جایگاه خود بگندد.)) بایزید جواب داد: (( دریا باش تا هرگز نگندى .)) -برگرفته از: گزیده کشف الاسرار، دکتر رضا انزابى نژاد، ص 74 . ?
چنان که رابعه را از زنان عارفه بود، کسى گفت: از خلوت بیرون آى تا شگفتى‏هاى خلقت بینى . رابعه گفت:
(( به خلوت در آى تا عجایب خالق بینى

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد