در مهرماه سال 1287 هجرى شمسى در منزل یکى از مالکین لاهیجان، محمد على مجتهدى چشم به جهان گشود. وضع مالى پدرش، به اندازهاى بود که بتواند به راحتى زندگى فرزندانش را اداره کند.
محمد على مادرش را در سن دو سالگى، به هنگام زایمان خواهرش، از دست داد. در سن شش سالگى به مدرسه حقیقت لاهیجان، که تنها مدرسه این شهر بود، وارد شد. چون در آن زمان در تمام سطح شهر لاهیجان، فقط مکتب خانهها فعالیت داشتند و مدرسه حقیقت هم توسط مالکین شهر تاسیس گردیده و با پول آنها اداره مىشد.
آموزگاران این مدرسه سواد زیادى نداشتند و دروس فارسى، حساب، هندسه و زبانهاى عربى و روسى را در سطح نسبتا پائینى به دانشآموزان مىآموختند. معلمین مدرسه ایرانى بودند، به جز معلم زبان روسى، که اهل روسیه بود.
هنگامى که محمد على در کلاس ششم ابتدایى درس مىخواند، سرو کله کمونیستها پیدا شد و بعد از مدتى مدرسه تعطیل گردید و محمد على و سایر دانشآموزان تحصیل باز ماندند.
از اینکه محمد على سن و سال زیادى نداشت، پدرش جرات نمىکرد و به او اجازه نمىداد، که براى ادامه تحصیل به تهران برود، تا اینکه بالاخره در سال 1304 که محمد على هفده سال از عمرش مىگذشت و نسبتا بزرگ شده بود، با اجازه پدرش به تهران رفت و در دبیرستان دارالمعلمین تهران ثبت نام نمود و مشغول به تحصیل گردید.
وضعیت نسبى محمد على در کلیه دروس، به خصوص در درس ریاضیات بسیار خوب بود. سالهاى اول و دوم، سوم و چهارم دبیرستان را با موفقیت، در دارالمعلمین گذراند، اما بعد از آن، دارالمعلمین تهران به دانشسراى عالى تبدیل شد.
محمد على مجتهدى ناچار به دبیرستان ((شرف)) منتقل گردید و کلاسهاى پنجم و ششم را در این دبیرستان ادامه تحصیل داد.
در دبیرستان شرف همه معلمین به جز معلم فارسى، بقیه فرانسوى بودند. این موضوع محمد على را رنج مىداد و ناراحتى و حساسیت زیادى در او ایجاد کرده بود، که چرا ایران معلم ندارد؟ و باید محتاج خارجیها باشد؟ از همین جا بود که براى رفع این کمبود کشورش، تصمیم گرفت معلم بشود.
در سال 1310 هجرى شمسى، پس از گرفتن دیپلم، در آزمون اعزام به خارج شرکت کرد و با امتیاز بالائى قبول شد و به کشور فرانسه اعزام گردید.
دوره لیسانس ریاضیات را با موفقیت گذراند، از اینکه در کلیه واحدهاى درسى، به ویژه در درس مکانیک، رتبه عالى کسب نموده بود، از سوى اداره سرپرستى امور دانشجویان ایرانى مقیم فرانسه، مورد تقدیر و تشویق قرار گرفت و به عنوان قدردانى از او، محمد على را به ((دانشگاه سوربن)) فرانسه دعوت و اعزام نمودند.
محمد على مجتهدى در مدت سه سال توانست فوق لیسانس در دو رشته و هم چنین دکترى در رشته مکانیک سیالات را دریافت نماید.
دکتر محمد على مجتهدى در سال 1317 هجرى شمسى، به ایران بازگشت و در دانشسراى عالى مشغول تدریس گردید و در سال 1320 علاوه بر تدریس در دانشسراى عالى، سرپرستى ((دبیرستان شبانه روزى البرز)) را نیز به عهده گرفت و از سال 1323 به بعد، مدیریت این دبیرستان به دکتر مجتهدى واگذار شد.
او علاوه بر مدیریت دبیرستان شبانه روزى البرز، تدریس در دانشکده فنى دانشگاه تهران و همچنین مسئولیت دانشگاه پلى تکنیک ((امیر کبیر)) را نیز بر عهد داشت و در سال 1344 مسئولیت تاسیس ((دانشگاه صنعتى شریف)) را نیز به او واگذار نمودند.
دکتر محمد على مجتهدى در طول مدت سى و چهار سال مدیریت دبیرستان شبانه روزى البرز، در پیشرفت این دبیرستان فعالیتهاى زیاد نمود، به طورى که در ابتداء مدیریت خود در این واحد آموزشى، دبیرستان را با ششصد نفر دانشآموز در شانزده کلاس درس و بدون داشتن کارگاه و آزمایشگاه تحویل گرفت و این در حالى بود که هفتاد و پنج درصد هزینه دبیرستان البرز توسط وزارت فرهنگ تامین مىگردید، اما در سال 1357 با اینکه دولت هیچگونه کمک و مساعدت مالى به این دبیرستان نمىکرد، با اعمال مدیریت خوب و نیکوى دکتر مجتهدى و تلاش و کوشش مستمر این مدیر لایق و کاردان، دبیرستان البرز داراى پنجهزار و پانصد نفر دانشآموز در یکصد و ده کلاس درس و مجهز به آزمایشگاه و کارگاههاى متعددى بود.
دکتر محمد على مجتهدى به اتفاق آقاى بحرانى، بیست تا بیست و پنج جلد کتاب براى تدریس در دبیرستانهاى کشور تالیف و منتشر کرد، علاوه برا این، چهار جلد کتاب دانشگاهى تحت عنوان ((جبر آنالیز)) ، ((مکانیک اجسام)) و همچنین دو جلد کتاب ((آنالیز)) تالیف و منتشر نموده است.
دکتر مجتهدى هم اکنون که بالغ بر هشتاد و شش سال از عمر پر بارش گذاشته است، به علت بیمارى و کسالت، کار خاصى انجام نمىدهد و یک دوره تلاش علمى و فعالیتهاى ثمر بخش فرهنگى درخشانى را پشت سرگذاشته و آثار گرانبهائى از فعالیتهاى این شخصیت علمى به یادگار مانده است، که از مهمترین آنها مىتوان، تربیت دانشآموزان و دانشجویان زیادى را ذکر کرد.
استاد مجتهدى در پیامى که براى نوجوانان و جوانان داده است، مىگوید: از قول من به نوجوانان، بچههاى خوب ایران، دانشآموزان نازنین این مملکت بگوئید: محاسنى که شما دارید به هیچ عنوان بچههاى فرنگى ندارند، این را یک پیر مرد هشتاد و شش ساله به شما مىگوید، که اقلا بیست تا بیست و پنج سال عمرش را در خارج گذرانده است.
آن امانت، درستى، صداقت، شرافت، انسانیت و ایمانى که در جوانان ایرانى است، در آمریکائیها و فرانسویها نیست...
بسیارى از افرادى که در دنیا تحصیلات حسابى دارند و اکتشافات بزرگ انجام دادهاند و نشانهاى آکادمى گرفتهاند، جوانان ایرانى هستند، البته جوانان باید بدانند کسى که کار خوب مىکند، دشمنان فراوان دارد، ولى بایستى آدم مبارزه و مقاومت کند و کار را مطابق وجدان، شرافت و ایمانش انجام دهد.