نزدیک طلوع آفتاب روز سه شنبه یازدهم جمادى الاول سال 597 هجرى در شهر ((طوس)) از سرزمین خراسان کودکى بدنیا آمد، که او را محمد نامگذارى کردند. پدر محمد، وجیه الدین ((محمد بن حسن طوسى)) از عالمان فقیه و محدث شیعه بود، که فرزند خود ((محمد)) را از همان دوران کودکى در دامان پر مهر خویش به پرورش گرفت، قرآن کریم را به او آموخت و سپس او را به آموختن علوم صرف و نحو و حدیث و ادبیات و فقه وادار نمود. محمد داراى استعداد سرشار، ذوق سلیم و پشتکار فوق العادهاى بود، بدین خاطر هنوز دوران جوانى خود را پشت سر مىگذاشت، که در علوم حکمت و فلسفه و نجوم و ریاضى به مقام بلندى دست یافت، شهرت علمى او زبانزد مجامع فرهنگى گردید، و طولى نکشید که به خاطر دانش فراوان و نظریههاى علمى عمیق و دقیق، محمد را با لقبهاى: محقق طوى، استاد بشر، خواجه نصیر، عقل حادى عشر، و بالاخره معلم سوم نامیدند. معلم اول حکیم بزرگ یونانى ((ارسطو)) متولد 322 و متوفاى 384 پیش از میلاد، و معلم دوم حکیم و فیلسوف مسلمان ((ابو نصر محمد فارابى)) متولد 260 در بغداد و متوفاى 339 هجرى در ((دمشق)) بود، و پس از گذشت بیش از دو قرن لقب معلم سوم به ((خواجه نصیر طوسى)) اختصاص داده شد. محمد بن محمد معروف به خواجه نصیر طوسى، از دوران کودکى به آموختن علم و دانش پرداخت، نخست نزد پدر، بعد نزد دائى پدر خود ((نورالدین على بن محمد)) و سپس نزد دائى پدر خود ((نصیر الدین بن عبد الله حمزه)) در وطن خویش ((طوس)) ادبیات و مقدمات علوم فقه و حدیث را آموخت، آن گاه به ((نیشابور)) که آن روز در میان شهرهاى اسلامى حوزه مهم علمى بود رهسپار گردید، تا به تحصیل خود ادامه دهد. پدر خواجه نصیر، محمد بن حسن طوسى وصیت کرده بود: در هر جا استادى سراغ داشتى به سوى او بشتاب و از وجودش استفاده کن. خواجه نصیر در حوزه علمى نیشابور با تمام توان از فرصت استفاده کرد و از حضور دانشمندان بزرگ کتابهاى: اشارات و قانون از ((بوعلى سینا)) غنیه از ((ابن زهره)) و سایر کتابهاى مهم علمى را به خوبى فرا گرفت و طولى نکشید که در علوم حکمت و فلسفه، طب، فقه، اصول، منطق، حدیث و ریاضى و بلکه در همه علوم زمان به مقامهاى بلندى دست یافت و سر آمد همه اقران و همدرسهاى خود گردید. این را هم باید بدانیم، که روزگارى که خواجه نصیر در حوزه علمى نیشابور سرگرم تحصیل و فراگیرى علوم بود، حمله ((چنگیزخان مغول)) به شهرهاى مختلف ایران شروع شد، کشتار زیادى صورت گرفت، شهرها نا امن و غیر قابل ماندن گردید، و هر کسى براى حفظ جان خود به کوهها و شهرهاى دور دست پناه مىبرد. شاید در همین زمان آشفته و خطرناک بود، که ((ناصر الدین عبد الرحیم)) حاکم ((قهستان))- که آن روز شامل سرزمینى بین یزد و خراسان مىشد- خواجه نصیر را نزد دعوت نمود تا هم جان او را از خطر حفظ کند و هم از علم و دانش عمیق و گسترده او استفاده ببرد. خواجه نصیر پس از مدتى اقامت در ((قهستان)) بدرخواست ((علاء الدین محمد)) پادشاه اسماعیلیه به همراهى ((ناصر الدین)) به قلعه میمون دژ رفت، میزبان جدید مقام او را گرامى داشت و کتابخانه خود را در اختیار او قرار داد و ((خواجه)) هم از این فرصت مناسب به خوبى استفاده کرد و با تمام توان به تالیف و تصنیف و شرح کتابهاى: تحریرات ریاضى، شرح اشارات و اساس الاقتباس پرداخت. - مقدمه اساس الاقتباس، ص 15.? شهرت و عظمت درخشان علمى ((خواجه نصیر)) در سراسر ایران آن چنان فراگیر شد، که فکر و اندیشه و علم و دانائى او براى همگان در همه مراحل مفید و کارگشا بود، به همین دلیل ((هلاکوخان)) به سال 654 که مىخواست ((بغداد)) را فتح کند، خواجه را به عنوان یک مشاور مقتدر و شخصیت بلند پایه علمى به همراه خود برد. پس از فتح بغداد، با توجه به اینکه خواجه نصیر حکیم و ریاضیدان بزرگ به امور رصدى و نجوم علاقه فراوانى داشت، هلاکو در سال 657 او را مامور ساختن رصدخانهاى در مراغه پایتخت مغول ساخت و خواجه با همکارى تعدادى از دانشمندان و مهندسان و منجمان و ریاضیدانان تاسیس رصدخانه معروف ((مراغه را شروع کردند. خواجه نصیر در کنار این رصدخانه، کتابخانه مهمى بوجود آورد، که طبق نوشته ((جرجى زیدان)) انباشته از کتاب بود و تعداد کتابهاى آن را چهارصد هزار جلد تشکیل مى داد و تعداد کتابهاى آن را چهارصد هزار جلد تشکیل مىداد، دانشمندان و منجمان براى مطالعه بدانجا مراجعه مىکردند، اوقاف و منابع مالى براى آن ترتیب داد، و این حکیم نابغه و بزرگ ایرانى، در آن سرزمین وحشت زده و تاریک توانست، فروغ علم و دانش را بر افروزد. - تاریخ آداب اللغة العربیة، ج 2، ص 245.? ((بارون کارادوو)) دانشمند معروف درباره رصدخانه مراغه نوشته است: از رصدخانه این منجمان، جدول شناسائى سیارات بوجود آمد، که به مناسبت خانهاى مغول آن را ((زیج ایلخانى)) نامگذارى کردند، و خواجه نصیر طوسى در مقدمه آن نوشته است: قصد داشته، که جدول ستارهشناسى را پس از سى سال به پایان برساند، زیرا با گذشت این دوره از زمان است، که همه سیارهها حرکت انتقالى خود را به پایان مىرسانند. وسائل و آلات رصدخانه هم متعدد و بسیار زیبا بود، که نصیر الدین چند تا از آنها را خود اختراع یا کامل کرده بود. - متفکران اسلام، ج 1 و 2، ص 213.? آثار و کتابهاى این حکیم و نابغه بزرگ و این معلم سوم جهان بشریت، که در قرن ششم و هفتم هجرى مىزیسته، عموما به زبان فارسى در زمینه علوم فلسفه، عرفان، منطق، ریاضى، کلام، نجوم، فقه، هیئت، اصول، تاریخ، جغرافیا، طب، اخلاق، و علوم طبیعى بالغ بر 180 رساله و اثر مىباشد، که تعدادى از آن را که این نوشتار ظرفیت دارد، نام مىبریم: 1- آداب المتعلمین. 2- اخلاق ناصرى، ترجمه ((طهارة الاعراق)) ابن مسکویه. 3- اوصاف الاشراف.. 4- ترجمه ((ادب الصغیر)) ابن مقفع. 5- رساله اعتقادى. 6- آغاز و انجام جهان، درباره مبداء و معاد. 7- تجرید العقائد. 8- رساله امامت. 9- صلوات بر چهارده معصوم علیه السلام 10- اساس الاقتباس. 11- اقسام الحکمه. 12- تجرید منطق. 13- شرح اشارات بوعلى سینا. 14- تحریر کتاب ماخوذات هندسه ((ارشمیدس)). 15- تحریر اصول هندسه ((اقلیدس)). 16- تنسوخ نامه ایلخانى. 17- ترجمه ((مالک الممالک)) در زمینه جغرافیا. خواجه نصیر الدین طوسى، اضافه بر جنبههاى علمى، از لحاظ ایمان و عقیده و اخلاق و رفتار انسانى، یک الگوى بزرگ معنوى و یک مجسمه به تمام معناى انسانى بود، زاهد و ساده زیست و با درایت و سیاست عمیق و اصیل خویش در حمله مغول توانست با جلوگیرى از خونریزى جان افراد زیاد را از خطر مرگ نجات دهد. اما این کوه علم و فضیلت به سال 672 هجرى، در سن 75 سال عمر سراسر خدمت و عزت، دوشنبه عید ((غدیر خم)) در بغداد زندگى را به درود گفت. جسدش را با تجلیل زیاد به شهر کاظمین علیه السلام منتقل کردند و در پائین پاى امام موسى بن جعفر علیه السلام و امام محمد تقى علیه السلام به خاک سپردند. - فوائد الرضویه، ص 604، مقدمه اساس الاقتباس، ص 17، تنسوخ نامه ایلخانى، ص 21، الکنى و الالقاب، ج 3، ص 218 هدیة الاحباب، ص 215، لغت نامه دهخدا، ج 48، ص 570.?
ابوالفضل
پنجشنبه 3 مردادماه سال 1387 ساعت 12:58 ق.ظ