جلال الدین همایى روز سیزدهم دیماه 1278 هجرى شمسى، در یکى از محلات جنوبى اصفهان دیده به جهان گشود. خانواده وى، اهل علم و دانش و تقوى و معنویت بودند، از پدر بزرگش ((هما)) تا عموهایش ((عنقا)) و ((سما)) و پدرش ((طرب)) همه و همه اهل علم و فضیلت بودند.
جلال الدین از چهارسالگى درس خواندن را شروع کرد.
پدر و مادرش همواره او را تشویق مىکردند. پدرش او را درس مىداد و مادرش با او، درس را تمرین و تکرار مىنمود. علاوه بر این مادرش با او، درس را تمرین و تکرار مىنمود. علاوه بر این ما درس قرآن کریم، دعاهاى گوناگون، گلستان سعدى و غزلیات عرفانى حافظ شیرازى را به جلال الدین مىآموخت مىآموخت.
پس از مدتى وى را به مکتب خانه فرستادند، استاد مکتب خانه، بانویى پرهیزکار و معلمى دلسوز و ماهر با عنوان ((ملا باجى)) بود و با علاقمندى زیاد، اصول فروع دین و جزع آخر قرآن را به جلال الدین و سایر شاگردانش یاد مىداد.
جلال الدین بعد از پایان مکتب خانه، نزد استاد میرزا عبد الغفار و از محضر وى بهرهها جست. یک از مسائل مهمى که زندگى را بر جلال الدین تنگ مىنمود، فقر و تنگدستى شدید وى بود. هنگامى که به سن سیزده سالگى رسید، پدر مهربانش را از دست داد و جز تعدادى کتاب، چیز دیگرى براى او باقى نگذاشت، لذا دوران تحصیلات او با تهیدستى و ریاضت توام بود..
جلال الدین با این همه، هرگز حاضر به قبول وجوهات شرعى نبود. عبادات استیجارى را که معمولا طلاب مىپذیرفتند، مورد پذیرش وى قرار نمىگرفت و از قبول اینگونه در آمدها دورى مىنمود و مخارج زندگى خود را از راه کتابت و خطاطى تامین مىکرد. صحافان به او مراجعه مىنمودند و در مقابل هر هزار سطر نوشتن، یک تومان به جلال الدین اجرت مىدادند و او با همین مزد ناچیز، زندگى را در کمال سادگى و فقر مىگذرانید.
استاد جلال الدین همائى در سال 1325 هجرى شمس، در کنگره نویسندگان شرکت نمود و عضویت فرهنگستان را نیز به عهده داشت. در سال 1326 همراه با برادر بزرگترش در مدرسه ((حقایق)) اصفهان و سپس در مدرسه ((قدسیه)) رفت و از محضر اساتید مشهورى مانند ((شیخ ابو القاسم عراقى)) استفاده کرد. در سال 1328 به مدرسه علمى ((نیماورد)) رفت و با حدود بیست سال اقامت در این مدرسه علوم اسلامى اعم از عقلى و نقل را فرا گرفت و در علوم متداول روز، به مقام و مرتبه بزرگى دست یافت. او بر اثر پیشرفت در تحصیلات عالیه در زمینه فقه و اصول و قدرت استنباط احکام شرعى، موفق به اخذ چندین فقره اجازه روایت و اجتهاد از علماء و مراجع تقلید گردید.
استاد جلال الدین همائى از سال 1300 هجرى شمسى که جوانى بیست دو ساله بود، در مدارس جدید، حوزههاى علمیه و دانشگاه تدریس رشتههاى علوم را آغاز کرد. مدتى در دوره دوم دبیرستان ((صارمیه)) تدریس مىنمود و از جمله شاگردان او، ((پرفسور تقى فاطمى)) استاد ریاضیات و ((دکتر محمد نصیرى)) رئیس سابق دانشکده حقوق و ((دکتر کمال الدین جناب)) بود.
در سال 1307 استاد همائى به تهران آمد و با حقوق هشتاد تومان در ماه، در وزارت معارف استخدام گردید. وزارت معارف او را به تبریز اعزام نمود و در همین سفر بود که استاد کتاب ((تاریخ ادبیات ایران)) را تالیف کرد.
او سه سال بعد به تهران انتقال یافت و در دبیرستان شرف و مدرسه دارالفنون به تدریس اکتفاء نمىکرد، در انجمن ادبى فعالیت مىنمود، مسئولیت دانشسراى عالى را به عهده داشت، در کلاس روزنامه نگارى دانشکده حقوق کار مىکرد.
استاد جلال الدین همائى به اندازهاى در تبلیغ و گسترش اسلام اهتمام مىورزید که در مقابل تدریس فقه، حاضر به قبول و دریافت حق التدریس نبود، بلکه هدفش، احیاء فقه اسلامى بود و دیگر هیچ.
کار استاد و لیاقت و شایستگى او به قدرى بالا گرفت که دانشکدهها و دانشگاههاى مختلف او را براى تدریس در دورههاى لیسانس، فوق لیسانس و دکترا دعوت مىنمودند، زیرا درسهائى مانند ((صناعات ادبى))، ((مطول تفتازانى)) را به بهترین و موثرترین شیوه تدریس مىکرد.
در سال 1313 هجرى شمسى، استاد با خانم ((صدرى ثقفى)) دختر ((حاج حسین ثقفى)) که از محترمین اصفهان بود، ازدواج کرد. همسر استاد اهل علم و دانش بود و در حکمت و طب نیز دست داشت و ثمره این ازدواج سه فرزند دختر بود.
استاد جلال الدین همائى در اردیبهشت ماه سال 1333 در کنگره عظیم ((ابن سینا)) حضور و شرکت فعال داشت. سال بعد سفرى به بیروت کرد و کرسى استادى زبان و ادبیات فارسى را در دانشگاه بیروت افتتاح نمود.
وى در بیشتر مجامع علمى و ادبى حاضر مىشد و نسبت به شخصیتهاى علمى و محافل ادبى، بى تفاوت نبود. در مجلس یاد بود ((احمد بهمنیار)) در دوازدهم آبان ماه سال 1334 و هم چنین در کنگره بزرگداشت ((مولوى)) حضورى آشکار داشت و مسئولیت برنامه و سخنرانى برنامه ((مرزهاى دانش)) در رادیو ایران به عهده گرفت. استاد عضو ((انجمن تحقیق در ادبیات و زبانهاى خارجى)) بود. او آثار و تالیفات گرانبها و فراوانى از خود به یادگار گذاشت که از جمله مىتوان این عناوین را نام برد:
1- تاریخ ادبیات ایران.
2- غزالى نامه.
3- فنون بلاغت و صناعات ادبى.
4- مولوى نامه.
5- دیوان سنا.
6- تصوف در اسلام.
7- تصحیح ((نصیحة الملوک غزالى)).
8- تصحیح ((مصباح الهدایة و مفتاح الکنایه)) تالیف ((عزاالدین محمود کاشانى)).
9- رساله دستور زبان فارسى.
10- تاریخ علوم اسلامى.
در سال 1345 هجرى شمسى، پس از طرح قانون تمام وقت دانشگاهها، استاد ضمن نامهاى که متن آن با بیت زیر آغاز گردیده بود، تقاضاى بازنشستگى نمود:
رسم است که مالکان تحریر - - آزاد کننده بنده پیر
و بدین وسیله کار رسمى استاد در دانشگاهها پایان یافت، در حالى که او همواره حسرت مىخورد که چرا از علم و دانش، آنچنان که باید و شاید، بهره نگرفته است!
استاد جلال الدین همائى، دانشمند بزرگ و شاعر توانا، در ششم ماه رمضان سال 1400 هجرى قمرى، مطابق با هشتم تیرماه سال 1359 شمسى، چشم از جهان فروبست و در حسینیه ((لسان الارض)) اصفهان دفن گردید.
در اینجا بى تناسب نیست چند شعر از سرودههاى ((استاد همائى)) را در مرثیه شهیدان عاشورا، مورد مطالعه قرار دهیم:
الا اى فروزند دل آفتاب - - به جسم شهیدان سبکتر بتاب
شهیدان قربانگه راستین - - فشانده به حق، بر دو کون آستین
جگر گوشگان پیمبر همه - -گل باغ زهراى اطهر همه
عزیزان درگاه عزت نشان - - فتاده به چنگال مردم کشان
جگر گوشههاى رسول خداى - -زده تشنه در موج خون دست و پاى
ز خون شهیدان، زمین سرخپوش - - ز آه یتیمان، زمین پرخروش
از این سر زمین، تا به روز شمار - - نروید مگر، لاله داغدار.