سید کریم امیرى فیروز کوهى در سال 1288 هجرى شمسى، در دهکده فرح آباد، از توابع فیروزکوه در 140 کیلومترى تهران به دنیا آمد. پدرش به نام ((سید مصطفى قلى))، به ((امیر عبد الله)) معروف بود.
سید کیرم در سن هفت سالگى به اتفاق پدرش، از دهکده فرح آباد به تهران آمد و تحت سرپرستى زن پدر خود قرار گرفت. او تحصیلات خود را از مدرسه ((سیروس)) که نزدیکترین مدرسه به منزلش بود، آغاز کرد. هنوز چند ماه از اقامت او در تهران نگذشته بود، که پدرش سخت بیمار شد و به مرض حصبه گرفتار گردید و طولى نکشید که اجل وى را مهلت نداد و معالجهها مفید واقع نشد و او در سن جوانى دیده از جهان فرو بست و این فرزند را تنها و غریب گذاشت. در حالى که غربت و تنهائى و اضطراب و نگرانى از خانه و مدرسه، او را در تنگناى شدیدى قرار داده بود، در کنار نامادرى خود در تهران زندگى مىکرد. اما نامادرى به نحو احسن در تربیت او مىکوشید و مدتى بعد مادر او نیز با نامادریش همکار را آغاز کرد و این کودک خردسال در شرایط نسبتا خوبى قرار گرفت.
سید کریم از همان دوران کودکى و تحصیلات ابتدائى، ذوق ادبى خود را آشکار نمود هر چند وقت یکبار، به صورت جسته و گریخته اشعارى را مىسرود اولویت غزل سیاسى او، در غوغاى تغییر سلطنت و هنگام بحرانى شدن عواطف مردم نسبت به اوضاع مملکت، در روزنامه ((نسیم صبا)) درج و منتشر گردید که اولین بیت آن به صورت زیر بود:
آخر این ملک کهن، بى سرو سامان تا چند - - دست اعقاب فجر، کشور ایران تا چند؟
این غزل که باب طبع مردم آن زمان بود، بسیار مورد استقبال قرار گرفت. دومین غزل وى در مجله ارمغان به چاپ رسید.
هنگامى که استاد ادبیات مدرسه، غزل شاگردش را در مجله ارمغان کرد، او را بسیار مورد تشویق و تحسین قرار داد واز آن به بعد در زمینه ادبى، شاگردش را کمک و همراهى مىنمود، که این تشویقها و مساعدتهاى استاد، یکى از علل مهم آینده درخشان امیرى گردید.
سید کریم امیرى در سال 1308 هجرى شمسى، به خدمت دولت در آمد، اما بر اثر تمرد از دستور مافوق دو سال منتظر خدمت گردید و بالاخره در سال 1311 شمسى، در اداره ثبت اسناد و املاک مشغول به کار شد. او به هیچ وجه نمىتوانست خود را با ضوابط ادارى وفق دهد و یک عمر تشویقات ادارى و نشست و برخاستهاى اجبارى و تشریفاتى و گذرانیدن روزها به یک کار معین و تکرارى، برایش اصلا قابل تحمل نبود.
وى تا سال 1314 هجرى شمسى، بیشتر اوقاتش را در مصاحبت با شعراء،ادباء و هنرمندان مىگذرانید و در همین سال بود که کنگره شعراء، موسیقى دانان، نوازندگان و خوانندگان تشکیل گردید و هر گاه ادیب و دانشمندى به تهران مىآمد و یا کنگره برنامهاى داشت، امیرى اولین کسى بود که به سراغش مىرفت و به دیدار و مصاحبت با آنها مىشتافت.
امیرى بالاخره استاد دلخواه خود را یافت و در سال 1314 هجرى شمسى، با ((شیخ عبدالنبى)) که اهل ((کجور)) مازندران بود، آشنا گردید و از محضر این استاد عالى مقام رشتههاى مختلف علوم از قبیل، ادبیات، منطق، کلام، حکمت،، فقه و اصول را در سطح عالى فرا گرفت. امیرى آن چنان شیفته و فریفته استادش قرار گرفته بود که تا آخرین لحظات عمر استاد، با او همراه و همنشین گشت.
پس از درگذشت استاد شیخ عبدالنبى، امیرى در بدر و آواره به دنبال استاد دیگرى همطراز با شیخ بود. طولى نکشید که لطف خداوند متعال سبب آشنائى امیرى با استاد ((سید حسین مجتهد کاشانى)) ملقب و مشهور به ((ضوء الرشد)) گردید و او توانست در تکمیل علوم و فنون در رشتههاى مختلف از محضرش استفاده نماید.
امیرى در سال 1319 هجرى شمسى، بدون دریافت دینارى از خدمت اداره ثبت کناره گرفت و یکسره از اداره به خانه رفت. در این مدت طولانى خدمت دولتى تنها سودى که کسب کرده بود، آشنائى امیرى با تنى جند از سر دفترداران فاضل و عالم تهران بود که از همنشینى و مصاحبت با آنان بهرههاى علمى و ادبى و ذخایر فکرى و عقلى تحصیل کرده بود.
امیرى خدمت علماء و دانشمندان زیادى رسید و از سفره گسترده علوم و فضائل و کمالات آنان بهرهها جست. در این میان به دو فیلسوف معاصر خود یعنى ((میرزا طاهر تنکابنى)) و ((میرزا مهدى آشتیانى)) که از نوابغ و بزرگان حکمت و فلسفه بودند، ارادت فراوانى داشت.
استاد امیرى فیروز کوهى از غزل سریان درون گراى دوره خود بود و غزلیات او بیشتر در زمینههاى دوران پیرى و دردمندى و رنجورى سروده شده است.
او مىگوید: یکى از دلایل شکایت من از ایام پیرى، نسبت به سایر مظاهر حیات، پیرى زودرس خودم مىباشد و دلیل دیگرش زمان سرودن غزلیات در اواخر عمر بوده است.
تخیلات و صور ذهنى امیرى، بیشتر مبتنى بر مضمونپردازىهاى هندى گونه مىباشد.
یکى از برجستگیهاى بى نظیر امیرى، اشراف و چیرگى او، بر اکثر قالبهاى شعرى است. او در کنار غزلیات شیوا، قصائد شکوهمند و قطعات بدیع و مثنوىهاى شورانگیز مىسرود، که این همه ویژگى در کنار هم، در شاعرى بچشم مىخورد. قالبهاى اشعار امیرى هم در قلمرو اشعار سنتى و هم در قالب اشعار نوین، از سبک خاص و برترى ویژهاى برخوردار بود.
دیوان گرانسنگ امیرى در دو جلد با 1124 صفحه به همت دختر فاضل و دانشمنداش خانم دکتر ((امیر بانو فیروز گوهى)) تنظیم و منتشر گردیده است. در پایان دیوان وى، منظومههائى تحت عناوین ((دربان پیر))، ((درخت گردو))، ((سماور))، ((مرگ روستائى))، ((کبک))، ((اى زادگاه من)) و...درج شده که در هیچیک از آنها پیچیدگى و حالت معما گونه مشاهده نمىشود.
وى در زمینههاى حکمت، منطق، کلام، فقه، اصول، رجال، صرف، نحو، معانى، لغت، نقد شعر، تاریخ، گوهر و یغما و...اشعار فراوانى دارد که مجموعه آنها بالغ بر چندین جلد مىباشد. علاوه بر این، استاد در معرفى و نشر آثار ((مولانا میرزا محمد على صائب)) زحمات فراوانى را متحمل گردیده و در سال 1333 هجرى شمسى، نخستین بار، مقدمه مشروحى را در 48 صفحه، از طریق کتابخانه ((خیام)) منتشر نمود و در سال 1345 نیز پیشگفتار مبسوطى در 120 صفحه، با خط زیباى خویش از سوى انجمن آثار ملى انتشار داد.
یکى از مشهورترین قصائد امیرى تحت عنوان ((بانگ تکبیر)) مىباشد که در مبعث رسول اکرم صلى الله علیه و آله سروده است. استاد امیرى علاوه بر سرودن اشعار گرانبهایش، در تاریخ اسلام تسلط کاملى داشت و در علم اصول، عالمى صاحب نظر بود. او فقیهى آگاه و حکیمى باریک بین و در منطق عالمى بزرگوار بود. او حواشى زیادى بر آثار علماء و دانشمندان نگاشته و کتاب ((نفس المهموم)) محدث قمى را از ((تازى)) به ((فارسى)) برگردانیده و ترجمه مکاتیب نهج البلاغه را نیز تدوین نموده است. وى در جراید و ماهنامهها مانند ((ارمغان)) مقالات زیادى را به رشته تحریر در آورده و منتشر نموده است.
استاد امیرى فیروزکوهى در طى یک بیمارى طولانى، دهها سال در تب و رنج بیمارى مىسوخت و براى اینکه به اطرافیان و نزدیکانش آزارى نرساند، درد را تحمل مىکرد و دم بر نمىآورد، تا اینکه در نیمه شبه پنجشنبه نوزدهم مهرماه سال 1363 هجرى شمسى به 75 سالگى دیده از جهان فرو بست و پیکرى که در طول زندگان پر بار و پر تلاشش هرگز آرام نداشت، در شهر رى و در ایوان شرقى امام زاده طاهر و جوار تربت حضرت عبد العظیم علیه السلام دفن گردید و در آنجا بیارامید.
اکنون از تاریخ درگذشت آن خدمتگزار علم و فرهنگ، که به او لقب ((سید الشعرا)) هم داده شده، ده سال مىگذرد، مطبوعات بارها یاد او را گرامى داشتهاند، بدین منظور مراسم و محافلى برگزار گردیده، و به مناسبت دهمین سالگرد ارتحال این شخصیت علم و ادب در فیروزکوه مراسم سخنرانى و برگزارى ((شب شعر)) به مدت سه روز برگزار گردید و شاعران بلند پایهاى به تجلیل و بررسى اشعار او پرداختند.