- هنوز سه سال از عمر او نگذشته بود، که به علت نبودن امکانات درمانى، بر اثر بیمارى آبله، چشم چپ خود را از دست داد و پس از مدتى چشم راستش نیز به سفیدى گرائید و از هر دو چشم به کلى نابینا گردید و زندگى را با دنیائى از تلخیها و سختیها آغاز کرد . ابوالعلاء بارها مىگفت:
من از رنگها فقط رنگ سرخ را مىشناسم، زیرا در روز بیمارى، که به آبله مبتلا شده بودم، لباس سرخى به تن داشتم.
اما سختىها و گرفتارىها مانع پیشرفت ابوالعلاء نشد و او از همان دوران نوجوانى مشغول آموختن علم و دانش گردید . ابوالعلاء نزد پدر، مادر، پدر بزرگ و گروهى از افراد خانواده خود تحصیل کرد . او به شعر و ادبیات علاقه فراوانى داشت، به طورى که هنوز یازده سال از عمرش نگذشته بود که شعر مىسرود، و نابینائى نمىتوانست او را از بهره جوئى از علماء و دانشمندان باز دارد. حتى نابینائى مانع سیاحتها و گردشهاى علمى او نشد و سفرهائى به طرابلس، لازقیه و سایر شهرهاى سوریه و بغداد نمود .
ابوالعلاء بارها مىگفت:
همان طور که افراد، به خاطر بینائى، خداوند را حمد و سپاس مىگویند، من هم به خاطر نابینائى خود، خداى را ستایش مىکنم.
بارى، هنوز عمرش از بیست سال تجاوز نکرده بود، که با توجه به حافظه فوق العادهاش، صاحب نظر در علوم مختلف گردید و به مقام بلند ادبى و فلسفى دست یافت و کتابهاى ارزشمندى از خود به یادگار گذاشت، که اکنون با گذشت یک هزار سال، هنوز هم از عمق و ارزش بالاى علمى و ادبى برخوردار است .
اسامى کتابهاى ابوالعلاء معرى بدین شرح مىباشد:
1 - اللزومیات، دیوان بزرگى است، درباره علم نحو، که داراى نهصد صفحه مىباشد .
2 سقط الزند، دیوان دیگرى است، که بارها و بارها تجدید چاپ شده است .
3 - وسائل ابوالعلاء مجموعه بزرگى است، که اگر همه آنها جمع آورى شود به هشتصد درس مىرسد . این رسالهها شبیه به شعر مىباشند، قسمتى از آنها نابود گردیده و باقى مانده آنها به صورت کتاب در سال 1894 در بیروت و در سال 1898 در دانشگاه آکسفورد به زبان انگلیسى چاپ شده است .
4 رسالة الغفران .
5 ملقى السبیل .
6 الایک و الغصون .
7 ضوء السقط .
ابوالعلاء معرى، در عین حالى که از نعمت چشم محروم بود . در تمام عمر 86 ساله خود، از آموختن علم و دانش باز نایستاد، همواره به طور جدى مطالب علمى را از دیگران مىشنید و روى آن فکر مىکرد، آنگاه مطالب و نظریههاى خود را براى افراد بازگو مىنمود و تألیف مىگردید تا آن جا که فیلسوف بزرگ و ((خاتم شاعران)) عصر بنى عباس لقب گرفت.
در سال 449 هجرى هم وقتى این دانشمند بزرگ، در وطن خویش زندگى سراسر رنج و بزرگوارى را بدرود مىگفت، بزرگترین تشییع جنازه از او به عمل آمد، دویست قارى قرآن بر مزار او جمع شدند ، چهل و هشت شاعر در سوگوارى او مرثیهها سرودند و جسد این دانشمند کم نظیر را، با عزت و احترام به خاک سپردند .