الف - استقبال از قطع رابطه عالیجناب پاپ ژان پلدوم ! مکتوب آن عالیجناب بر اساس نگرانى از تیرگى بین کشور اسلامى ایران وایالات متحده آمریکا واصل گردید. از حسن نیت آنجناب قدردانى مى کنم و خاطر محترم رامتوجه مى کنم که ملّت شریف مجاهد ما این قطع روابط را به فال نیک گرفته و براى آنجشن عظیم بپا کرده و چراغانى ها و پایکوبى ها نمودند. از دعاى شما به درگاه خداوندمتعال براى ملّت مبارز ما شکرگزارم ، لکن متذکر مى شود که جناب شما از انگیزه هاىتیرگى هاى دیگر و مشکلات خطرناک بزرگتر که مرقوم داشته اید نگران نباشید که ملّتاسلامى ایران از مشکلاتى که در این قطع روابط بوجود آید استقبال میکند و از خطرهاىبزرگتر که مرقوم شده است ، هراس ندارد و آن روز براى ملّت ما خطرناک است که روابطىنظیر روابط رژیم خاء ن سابق تجدید شود و با امید به خداى متعال تجدید نخواهد شد.(207) ب - عدم شرافت انسانى دولت آمریکا ما اگر چنانچه بخواهیم اسلام را پیش ببریم دیگر نباید نوکر باشیم .اگر نوکر نباشیم رابطه اش را با ما قطع مى کند، ما از خدا مى خواهیم که رابطه قطعبشود. ما ذلت را نخواهیم پذیرفت براى خاطر اینکه یک رابطه با یک ابرقدرت داشتهباشیم . شرافتى نیست رابطه داشتن با امثال آمریکا، دولت آمریکا یک شرافت انسانى معالاسف الآن ندارد که ما بخواهیم به واسطه آن شرافت انسانى اش با آن رابطه داشتهباشیم . دولت آمریکا این است که دارید مى بینید که مظلوم را- دارد- در هر جا پیدامى کند پوست مى کند، هر جا بتواند مى رود و بمب سرشان مى ریزد، هر چه بتواند ذخاء رملّت ها را مى برد، ما بخواهیم روابط با اینها داشته باشیم ؟ بهتر این است که ما بااینها روابط نداشته باشیم ، بهتر این است با آنهائى که مى خواهند ما را بچاپندرابطه نداشته باشیم تا یک وقتى که به خود بیایند و بفهمند شرق هم هست در عالم . آنروزى که بفهمند که شرق هم یک جایى هست که تمدن از او پیش آنها رفته است و مع الاسفخود شرق هم خودش را گم کرده است .(208) ج - ظلم و غارتگرى ما روابط باآمریکا میخواهیم چهبکنیم ، روابط ما با آمریکا، روابط یک مظلوم با یک ظالم است . روابط یک غارت شده بایک غارتگر است . ما مى خواهیم چه کنیم آنهامیل دارند، که باما روابط، آنها احتیاجدارندکه با ما روابط داشته باشند، ما چه احتیاجى به آمریکا داریم ، آمریکا آن طرفدنیاست ، آنها مى خواهند که بازار داشته باشند اینجا، آنها باز طمع دارند که نفت مارا بخورند. ما که ، اسلام که بنا ندارد که ظلم به دیگرى بکندمظلوم هم نخواهد شد.(209) د - قطع چپاولگرى ملّتشریف ایران ! خبر قطع رابطه بین آمریکا را دریافت کردم اگر کارتر در عمر خود یک کارکرده باشد بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است ، همین قطع رابطه است . رابطه بین یکملّت بپاخاسته براى رهائى از چنگال چپاولگران بین المللى با یک چپاولگر عالمخوار،همیشه به ضرر ملّت مظلوم و به نفع چپاولگر است . ما این قطع رابطه را به فال نیک مىگیریم چون که این قطع رابطه دلیلى بر قطع امید آمریکا از ایران است ملّت رزمندهایران این طلیعه پیروزى نهایى را که ابرقدرت سفاکى را وادار به قطع رابطه یعنىخاتمه دادن به چپاولگرى ها کرده است ، اگر جشن بگیرد حق دارد. ما امیدواریم کهنابودى سرسپردگانى مثل سادات و صدام حسین به زودى انجام بگیرد و ملّت هاى شریفاسلامى به این انگل هاى خاء ن ، آن کنند که ملّت ما با محمد رضاى خاء ن کرد و بهدنبال آن براى آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن ، قطع روابط با ابرقدرت هامخصوصا آمریکا نمایند.(210) آن چیزى که دراین قریب پنجاه سال بر ما گذشته است و آن چیزى که از بیست و چند سال پیش از این بهوسیله آمریکا بر مملکت ما گذشته است ، سال هاى طولانى لازم است تا ما ترمیم کنیماینها را. ما میخواهیم چه بکنیم روابط داشته باشیم با آنهائى که مى خواهند ما رابچاپند؟ را بطه ما با آنها غیر از این است که رابطه چپاولگر و چپاول بشو است ؟ براىچه ما مى خواهیم این را؟ درها را همه را ببندند و ما را محاصره اقتصادى بکنند، ماخودمان در انیجا مملکت وسیعى داریم ، آب هم داریم ، خدا باران هم به ما مى دهد،خودمان مى کاریم و مى خوریم و هیچ احتیاجى به این مسائل نداریم . آنها نترسانند یکملتى را که مى خواهد خودش را به کشتن بدهد تا استقلالش را حفظ بکند.(211) ه - رهایى از دام آمریکا یک دسته اى نصیحت کنند ما را که شما باید صلح بکنید، این مال ضعف است ، آن اشخاص ضعیفى که همیشه در دام آمریکا بودند یا امثال اینها از این مسایل مىگویند لکن ما تازه خارج شدیم از این دام ، دوباره حاضر نیستیم وارد بشویم ، ملّت ماحاضر نیست به این که دوباره در این دام وارد بشود، دوباره مستشارهاى آمریکا بیاید وهر حکومتى مى خواهد بکند. تا حالاما را عقب نگه داشتند بس است این مى خواهند باز همنگه دارند، عقب تر ببرند؟(212) ملّت ایران اگرمى خواست که صلح آمریکایى بکند، همان اول از آمریکا جدا نمى شد و قطع روابط نمى کردو دستش را از ایران کوتاه نمى کرد و جاسوسان او را بیرون نمى کرد و امروز هم اگردستش را به صلح آمریکایى دراز کند، صدام و امثال صدام کنار مى روند، لکن مستشارهاىآمریکایى وارد معرکه مى شوند. ما نمى توانیم صلحى را بپذیریم که طرح آمریکایىدارد.(213) ... ما اگر امر دایر بشود به اینکه برگردیمبه حال سابق بشریت و با الاغ از این طرف به آن طرف برویم و آزادیمان را حفظ بکنیمیا خیر، بنده آقاى کارتر و امثال او از ابرقدرت ها باشیم و زندگانى هاى فلان و کذاداشته باشیم ، ما آن را ترجیح مى دهیم ، ملّت ما آن را ترجیح دارد مى دهد.(214) و - محکومیت مذاکره آقاىکارتر تفضل فرمودند که دو نفر بفرستند با ما صحبت بکنند ما چه صحبتى با شما بکنیم ؟صحبت با شما کى بکند؟ جواب این زن هائى که بچه هاشان را از دست دادند، پدرهائى کهجوان هاشان را از دست دادند، آنهائى که در این طول زمان از آمریکا ضربه خوردند،ممالکى که ضربه خوردند اینقدر، ما جواب اینها را چه بدهیم ؟ ما جواب این مملکت هاىکثیرى که با امر آمریکا، با توطئه آمریکا، آنها را به نابودى کشیدند، وجدانا جوابآنها را چه بدهیم ؟ بنشینیم با کى صحبت کنیم ؟ رد کردم این را که نه ، نه ما یکهمچو حقى داریم نه دیگران یک همچو حقى دارند ما تابع ملّت هستیم ، ما خدمتگزار ملّتهستیم ، ما باید روى مسیر ملّت سیر بکنیم ، ما هیچ خوفى از این نداریم که بر بخوردبه آقاى کارتر یا امثال او و توطئه زیادتر بکند یک کسى ، یک کشورى که براى خدا قیامکرده است ، فریادش الله اکبر بوده ، او را از چه مى ترسانند.(215) ما با اینها چه صحبت بکنیم آنها که شبکهجاسوسى در اینجا درست کردند، توطئه درست کردند، کردستان و امثال اینها را، اینهانقشه مى کشند و راه مى دهند، ما با اینها بنشینیم صحبت بکنیم ، چى چى صحبت بکنیم؟(216) ز - آشتى ناپذیرى با دولتمردان آمریکا من کرارا گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثالآمریکا، رابطه ملّتمظلوم با جهانخواران است .(217) با آمریکا وروابط ما با نمى دانم شوروى و روابط ما با اینها یک چیزى است که براى ما یک صلاحىدارد این مثل رابطه بره با گرگ است رابطه بره با گرگ ، رابطه صلاحمندى براى برهنیست اینها مى خواهند از ما بدوشند.(218) ح - زیان رابطه (سلطه مجدد) چه فایده اى براى ما دارد کهرابطه داشته باشیم و آنوقت محلى که باید سفارت باشد این وضع را داشته باشد؟ روابطما این است که اجازه بدهیم - سفارتخانه - به اسم سفارتخانه محل جاسوسى درست بکنند واین خون هایى که ما دادیم هدر برود و باز محمدرضا را بیاورند اینجا!! چون خودش حالا مفلوک است ، پسرش را!! یک نقشه اى که مى گویند دارند این است که در خواب داردآقاى کارتر براى خودش نقشه مى کشد که با بختیار آنجاست و آن هم آنجا و بعضى ازاشخاص هم اینجا و روابط هم اینجا دارند با آنها، مع الاءسف تو مغزشان دارند یک همچونقشه اى مى کشند، تخیلاتى مى کنند براى خودشان لکن مطلب از اینها گذشته است ، دیگرحناى اینها رنگى ندارد. نه حناى آقاى کارتر رنگ دارد و نه حناى آنهایى که در اینجادلشان مى خواهد آنها بیایند و دوباره اینجا همان بساط پیدا بشود و همان قضایا تجدیدبشود، اینها دیگر نمى شود. اگر- رابطه اى - مى گویند که ما با دنیا رابطه داشتهباشیم ، رابطه متقابل و دوستى باشد، ما باید با همه دنیا روابط داشته باشیم . اگراینطور رابطه باشد، ما هرگز نمى خواهیم که رابطه با اینها داشته باشیم .(219) ط - نتیجه سازش (دفن اسلام ) امروز دنیا، دنیاى آشوب و جنگ و انفجار و هواپیما ربایى است و ایراناز خیلى جاهاى دنیا آرامتر است . ممکن است بعضى ها که این چیزها را ندیده اند، باخود بگویند با قدرت ها باید ساخت . ولى باید بدانند که سازش ، امروز نابودى تا آخراست ، دفن اسلام است تا آخر دنیا. مردم باید محکم بایستند و از اسلام و کشور دفاعکنند و از توطئه ها به خود هراس راه ندهند که اگر کمى عقب بنشینند، باید دست ازاسلام بکشیم و تکلیف ما برخلاف این است . مردم انقلاب کردند، باید پاى زحماتش همبنشینند. مردم ، پیغمبران و پیغمبر اسلام ( ص ) را و ابراهیم ( ع ) را در نظربگیرند، ببینند که با آنها چه مخالفت ها شد، ولى دست از هدفشان نکشیدند. اگر مامسلمانیم ، باید دنباله روى آنها باشیم . دنباله روى از آنان که فقط روزه و نماز ومسجد نیست . دنباله روى از آنان مبارزه براى حفظ اساس اسلام است . باید براى حفظاساس اسلام تا آخر ایستاد و پیشروى کرد.(220) ى - مزایاى قطع رابطه (شکوفایىاستعدادها) با آغوش بازاین انزوا را مى پذیریم . تا انزوا نباشد افکار شما به راه نمى افتد. مغزهاى شما ازمغز آمریکایى کوچکتر نیست لکن شما را از انزوا بیرون آوردند و مرتبط کردند، تا آخرقیامت شما باید منزوى آنوقت باشید، وابسته ، افکارتان اصلا به راه نیفتد، مغزهایتانبخشکد آنجا و هیچ راه عمل نکنید. اگر مغزهاى ما عمل مى کرد، حالا وضع کشور ما غیراز این بود، لکن نگذاشتند مغزهاى ما عمل بکند. همه چیز را آوردند، اموال زیرزمینىما را دادند و همه چیز را آوردند، فراهم کردند که مبادا شما به فکر این بیفتید یکصنعتى ایجاد کنید تا ارتباطتان را از دنیا قطع نکنید، این ارتباطى که شما را بهانزواى حقیقى مى کشد، نمى توانید خودتان اهل صنعیت بشوید و نمى توانید مملکت تانصنعتى بشود، نمیتوانید مستقل باشید و نمى توانید آزاد باشید. این انزوا از نعمت هاىبزرگ خداست .(221) ما استقبال مى کنیم یک همچو انزوایى را کهما را وادار مى کند که خودمان به فکر خودمان بیفتیم . وقتى این انزوا نباشد ما متکلبه غیریم ، هر چى مى خواهیم دستمان پیش غیر دراز هست . گندم هم مى خواهیم از آنهابگیریم و ارزاقمان را از آنها بگیریم و صنایع مان را آنها برایمان بیایند درستبکنند، همه چیزمان دست آنها باشد. ملّت تا اینطور باشد نمى تواند خودش داراى یکچیزى باشد، در اقتصاد مستقل باشد، در جنگ مستقل باشد، در اجتماع مستقل باشد. وقتىشما منزوى باشید مى توانید این کارها را بکنید. شماى منزوى مى توانید که فکر بکنیدکه باید کشاورزى مان را خودمان اداره کنیم محتاج نشویم به دیگران ، براى اینکهمنزوى هستیم دیگران نمى دهند به ما. وقتى یک ملتى احساس کرد که ارزاقش را دیگراننمى دهند به او، خودش به فکر مى افتد که براى خودش درست کند. مادامى که در نظرش ایناست که نه ، ما مى آورند برایمان ، مى دهند به ما، نمى تواند کار بکند. اینهایى ىکه وقتى در اطرافشان ده تا پانزده تا نوکر هست ، مى افتند و تنبل مى شوند و هیچ کاراز آنها نمى آید، وقتى مى بریشان حبس ، خودش تو حبس کارهاى خودش را مى کند براىاینکه منزوى شده . ملتى که منزوى بشود مى تواند ترقى کند، مترقى مى شود. ملتى کهمنزوى نیست نمى تواند به ترقى راه خودش را برود. ملّت غیر منزوى یعنى ملتى کهاتکالش به دیگران هست ، خوراکش را از دیگران مى گیرد، اتومبیلش هم از دیگران مىگیرد، برقش هم از دیگران مى گیرد. این ملّت تا آخر باید اسیر باشد. تا منزوى نشویدنمى توانید مستقل بشوید. از انزوا ما چه ترسى داریم ، ما آن روزى که منزوى نبودیمهمه
ابوالفضل
دوشنبه 17 تیرماه سال 1387 ساعت 10:21 ب.ظ